درد دلی با نمایندگان تشکل های اجتماعی محیط زیستی در آستانه پنجمین نشست فصلی شبکه سازمان های غیردولتی محیط زیستی و منابع طبیعی کشور

11 میلیون حاشیه نشین،

4 میلیون بیکار،

1.5 میلیون معتاد

2.6 میلیون زن سرپرست خانواده

بحران آب در آن جدی است و با کاهش حدود 30% وسعت پوشش برفی روبرو است،

در 100 میلیون هکتار از 165 میلیون هکتار قلمرو ایران افت 2 متری آب زیرزمینی دارد،

دریاچه ارومیه در شرایط بحرانی است و جا به جایی های ناشی از آن هنوز به درستی پیش بینی نشده است،

خشکی تالاب هامون بزرگ ترین مهاجرت محیط زیستی کشور پس از جنگ تحمیلی را شکل داده است،

کم آبی در تالاب هورالعظیم زندگی و سلامت مردم در خوزستان و بخش زیادی از غرب کشور را تحت تاثیر گرد و غبار قرار داده

دریاچه پریشان، تالاب گاوخونی، چاله جازموریان و بختگان نیز گرد و غبار را در بخش مرکزی کشور شکل داده است

سالانه 5000 هکتار از رویشگاه های جنگلی تبدیل به زغال می شود،

حدود 18 میلیون درخت بلوط زاگرس در فاصله سال های 1388 تا 1393 خشک شده

5000 هکتار از جنگل هیرکانی در محدوده آق مشهد واقع در جنوب ساری به اوقاف مازندران واگذار شده

گونه های مهاجم مختلفی در طی این سال ها کشور را تحت تاثیر قرار داده از جمله شانه دار دریای کاسپین، فرفیون، كهور آمريكایی، ماهی گامبوزیا، کپور معمولی، ماهی تیلاپیا، مگس سپید، سسویوم، پروانه سفید درختان، آزولا، عدسک آبی، قارچ شمشاد (بلایت شمشاد)، مگس زیتون، آمبروزیا، سنبل آبی، شب پره شمشاد و ... 

در بخش هایی از کشور (جنوب تهران، دشت قزوین، میناب، خراسان رضوی، سمنان و حتی گیلان) نشست زمین را شاهدیم که بین 18 تا 36 سانتیمتر در سال رسیده است

حدود 65% مناطق کشور در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد

بيش از 20%  از مساحت کشور را عرصه هاي بياباني تشکيل مي دهد

سدهای ساخته شده بین ۵ تا ۱۰ میلیارد مترمکعب بر میزان تبخیر سالانه کشور افزوده اند

جنگل­هاي مرطوب مان کم­تر از 1% است و از نظر پوشش جنگلي در زمرة کشورهايي که داراي پوشش کم جنگل ( LFC) هستیم

فرسايش آبي در آن بسيار بالاست و ميزان رسوب پشت سدها بیش از250ميليون مترمکعب است و سالانه از ظرفيت سدهاي کشور به اندازه يک سد بزرگ کاسته مي شود

مناطق چهارگانه حفاظتي (پارک­هاي ملي، منطقه حفاظت شده، پناهگاه حیات وحش و آثار طبيعي ملي) تنها حدود 7 %  محدوده سرزمین مان را فراگرفته و زير استانداردهاي جهاني است

از سال 1350 تا کنون 90% اندوخته جانوری مان را از دست داده ایم

اگر بپذیریم که حرکت به سمت پایداری توسعه راه حل دستیابی به موقعیتی بهتر و فراگیر است و اگر بپذیریم که "توسعه پایدار" به معنی ارایه راه حل هایی در برابر الگوهای میرا، كالبدی، اجتماعی و اقتصادی توسعه است كه بتواند از بروز مسایلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانه های زیستی، آلودگی جهانی، تغییر اقلیم، افزایش بي رویه جمعیت، بي عدالتی و پایین آمدن كیفیت زندگی انسان ها در حال و آینده جلوگیری كند و تحولی است که هم زمان با تامین نیازهای امروزی، بدون از بین بردن قابلیت های نسل آینده در تامین نیازهای شان را ممکن می سازد .  

حال اگر این بحران ها را در شبکه پیچیده توسعه پایدار کنار هم ببینیم به نظر می رسد بهترین راه پیش روی فعالان تشکل های اجتماعی ایران حرکت به سمت ساخت جنبش هایی فراگیر که تمامی پایه های توسعه را پوشش دهد بجای تشکل ها و سازمان های جدا از یکدیگر است .

جنبش ها به دنبال رسیدن به تغییرات اساسی با استفاده از ابزارها و سیستم ها به چگونگی پیشرفت جامعه به سمت زندگی بهتر مردم در کنار یکدیگر هستند .

از این رو به نظر می رسد که می بایست تفاهم هایی بین تشکل های محیط زیستی، فقرزدایی، سلامت و ... صورت گیرد تا با ایجاد فضاهای تعاملی و با نگاهی یکپارچه به مسایل اجتماعی – محیط زیستی بتوانیم بر چالش های کنونی محیط زیست کشور فایق آییم .

این تغییر دیدگاه و دست کشیدن از فعالیت های جزیره ای و نمایشی یک الزام است نه یک انتخاب و یادمان باشد استراتژی و جنبش کاملا ساده با قضیه برخورد می کند و نمی خواهد آن قدر پیچیده باشد که کسی نفهمد! بنابرای باید آن قدر ساده باشد و انتخاب هایش مشخص باشد که هر کسی متوجه شود که به چه چیزهایی اهمیت داده ایم و چه چیزهایی را رها کرده ایم .

 

گروهی از ما در ژرفای وجود

بدنبال پاسخ های خود می گردیم

شاید آن ها را باز بیابیم یا نومید بازگردیم

اما در آن تلاش در می یابیم

که مشکلات پیش روی ما رنگ می بازد

و می پذیریم هر آنچه را که پشت سر گذاشته ایم

و هر آنچه را که برایش رنج برده ایم