درختکاری، بیابان­زدایی، صلح

درختکاری، بیابان­زدایی، صلح

درختکاری ، بیابان­زدایی ، صلح

 

آيا با گفت وگو مى­توان محيط زيست را نجات داد؟ این پرسشى است كه براى ما ايرانيان اندكى دور از ذهن به نظر مى­رسد. براى ما كه بى گفت وگويى و کم تفاهمى حتى زندگى  روزمره­مان را با تهديدهايى مواجه مى­كند و  چالش­هاى بسيارى مى­آفريند ، حفظ محيط­زيست از طريق گفت وگو نيازمند توضيح بيشترى است. شايد جواب اين پرسش را بتوان در دلايلى جست كه جايزه صلح نوبل دو سال گذشته را به خانه يكى از زنان آفريقايى فعال محيط­زيست برد. درست آن زمان كه (( وانگارى ماتاى )) فعال محيط­زيستى كنيايى اولين جايزه صلح محيط­زيست را كه از سال ۱۹۰۱ برقرار شده­است دريافت كرد ، مقالات بسيارى با مضمون همين پرسش در سراسر جهان منتشر شد كه چرا جايزه صلح نوبل به يك فعال محيط­زيستى اختصاص پيدا مى­كند؟ و ربط صلح و محيط زيست و درختكارى چيست؟ اگرچه آفريقا او را به دليل فعاليت­هايش در دهه هفتاد ميلادى در ايجاد جنبش كمربند سبز با كاشتن ميليون­ها درخت در سراسر آفريقا مى­شناخت. خود ماتاى به اين پرسش چنين پاسخ مى دهد: (( محيط­زيست از منظر تاثير بر صلح بسيار مهم است. چرا كه وقتى ما منابع خود را نابود و از دسترس همگان خارج مى­كنيم ، جنگ و منازعه براى در اختيار گرفتن باقیمانده­ی آن رخ مى­دهد. ))

كميته­اى كه جايزه را به اين كنيايى سختكوش مى­دهد يك جمله را در نامه تقدير او مى­گنجاند تا به پرسش آغازين پاسخ دهد : (( كميته اين جايزه را به خاطر تلفيق دانش و تعهد اجتماعى و سياسى و همچنين تاثيرگذارى در سطح محلى و بين المللى به وانگارى ماتاى اهدا مى­كند. تعهد اجتماعى براى تغيير و جلوگيرى از تخريب و انهدام منابع ، جلوگيرى از آلودگى آب­ها ، نابودى جنگل­ها و در نهايت نگه­داشتن خطر فقرى كه دایما پايين مى­رود و گلوى ميليون­ها نفر را مى­فشارد.))

جوهره  چنين  تلاشى آغاز گفت وگو به مثابه يك ابزار جلو برنده است كه مى­تواند به ايجاد تفاهم بينجامد و احساس تعلق به سرنوشتى مشترك را براى جهانيان شكل دهد. چندان كه از منازعات و كشمكش­ها جلوگيرى كند و حساسيت­ها را براى ايجاد تغيير در زندگى همنوعانى كه از توزيع نابرابر منابع در رنجند ، جلب كند. شايد به همين جهت بود كه وقتى كلاوس تاپفر معاون سازمان ملل در زمينه محيط زيست در سخنرانى مراسم افتتاحيه خود بر اهميت تحمل و تساهل در روابط اجتماعى و سياسى در سطوح مختلف تاكيد مى­كرد به ناگاه رويش را به سوى سيدمحمد خاتمى برگرداند ، اندكى تامل كرد و از او بابت ارایه و پافشارى بر ايده گفت وگوى تمدن­ها تشكر كرد تا كسانى كه گمان مى­كردند چنين ايده­اى ساخته ذهنى آرمان­گرا است و كاربردى زمينى ندارد و به جاى آنكه راهبردى سياسى براى حل مشكلات باشد توصيه­اى فلسفى است ، اندكى تامل پيشه كنند. تنها چند سال پس از ارائه گفت وگوى تمدن­ها در مجمع عمومى سازمان ملل ، گفت وگو به مثابه ابزار فنى ايجاد تفاهم ، اگر چه در ابعاد داخلى بارى از دوش برنمى­دارد و سطح منازعات را كاهش نمى­دهد، در سازوكارهاى بين­المللى كاهش مناقشات منطقه­اى و بين­المللى به عنوان (( برنامه عمل )) در دستور كار قرار مى­گيرد تا اگر ايده­اى پرقوت در اين سرزمين در هياهو كم فروغ مى­ماند ، آن سوى مرزها تكريم شود و به عنوان رهيافتى عملى مورد توجه قرار گيرد.

در واقع پيام معمار گفت وگوى تمدن­ها اگر نتوانست از مرزهاى ايده ، به سوى تدبيرى براى حل و فصل مناقشات و ايجاد تفاهم در حوزه­هاى چالش برانگيز داخلى منجرشود ، آن زمان كه خاتمى در مجمع عمومى سازمان ملل به طرح آن پرداخت ، در دستور كار متخصصان علوم اجتماعى قرار گرفت و اعتبارى در حد برنامه عمل يافت تا مقامات سازمان ملل تاكيد كنند كه متخصصان و كارشناسانشان را براى  فراگيركردن فرهنگ گفت وگو ميان فرهنگ­هاى مختلف به اين سو و آن سو رهسپار مى­كنند تا اندك اندك با ايجاد زمينه­هاى تفاهم از جنگ­ها و ناملايمات بكاهند. به همين جهت امروز دغدغه­اى جهانى شكل مى­گيرد تا نگرانى­هاى عمده بشريت در مسيرى بيفتد تا سرنوشت مشتركى كه به آن تعلق داريم ، از سايه روشن­هاى نااميدى و كدورت خارج شود.

در حالى كه ۱/۱ ميليارد نفر به آب پاكيزه دسترسى ندارند و بيش از ۲ ميليارد نفر از امكانات بهداشتى محرومند ، ۲/۱ ميليارد نفر در جهان كمتر از يك دلار در روز درآمد دارند ، ۸۰۰ ميليون نفر گرسنه هستند ، در هر ده ثانيه ۱۰ هكتار جنگل از بين مى­رود و براى دستيابى به اهداف توسعه هزاره براى رساندن فقر به نصف تنها 8 سال در اختيار است. درحالى كه كشورهاى شمال حاضرند گندم­هاى خود را به دريا بريزند و داروهاى گران قيمت ايدز را در انبارها بگذارند تا فاسد شود اما در اختيار كشورهاى فقيرى كه برخى از آن­ها تا چند سال ديگر كسر قابل توجهى از شهروندان­شان را به خاطر ابتلا به بيمارى ايذر از دست خواهند داد ، قرار ندهند و كمبود منابع آبى ، جنگل­ها ، مراتع و ديگر ثروت­هايى كه در اثر اشكال مختلف سلطه در خدمت نفع عمومى و بهبود كيفيت زندگى و كاهش فقر قرار نمى­گيرد ، ناگهان به جرقه­هاى منازعات خونين تبديل مى­شود.

حفظ محيط زيست از طريق اجماع بر اهميت سرنوشت مشترك انسان­ها و جلوگيرى از جنگ و جدل و منازعه رهيافتى براى آغاز هزاره سوم است. گفت وگو تار و پود اين رهيافت را به خود اختصاص مى­دهد. به همين مناسبت گفت وگوى تمدن­ها نيز كليد طلايى تحقق اين خواسته انسانى است. خواسته­اى كه به تعهد و فهم و تساهل همه ما نيازمند است. چه در مقام شهروند ، چه در جايگاه سياستمدار و چه در قامت ثروتمندان.  چه بهره­مند و چه محروم.  چه در كشورهاى شمال و چه در كشورهاى جنوب.